۱۳۹۱ شهریور ۲۴, جمعه

چگونه به اینجا رسیدم؟



" ... چندی پیش یک نفر این شعر زیبا را، از شاعر و معلم، دانا مارکووا، برایم فرستاد. دانا، پس از مبتلا شدن به یک بیماری مرگبار، به کلبه ای در کوهستان رفت و ... چنین نوشت :
من بی حرکت و بی فعالیت نخواهم بود
من در ترس زندگی نخواهم کرد
ترس از افتادن یا آتش گرفتن،
من تصمیم گرفته ام هر روز را زندگی کنم،
تصمیم گرفته ام عقاید جدید را بپذیرم،
چیز های جدید را یاد بگیرم،
شجاع تر باشم،
بیشتر درک کنم و بفهمم،
آنقدر قلبم را باز کنم
که به بال، به مشعل، به امیدواری تبدیل شود.
من معنای زندگی را در خطر می اندازم،
تا آنچه در من بذر بوده است جوانه زند،
و آنچه جوانه بوده است میوه شود."

چگونه به اینجا رسیده ام
مترجم : مهدی گنجی
نشر : ساوالان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر