۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

اجبار - اختیار



به دلیل سقف تعیین شده مربوط به کلمات نتونستم این مطلب را در جواب یکی از دوستان در دو پست قبلی در قسمت نظرات بذارم. پس در این  پست بهش می پردازم.


سلام و ممنون از نظراتتون .
پنج موضوع مطرح میشه:
1- اصل مطلب به این می پردازه که اصولا منکری اتفاق نیفتاده که ما می خوایم نهیش کنیم.
2- این شیوه برخورد چیزی جز توجیه شدن وسیله توسط هدف نیست.
3- به نظرتون نتیجه برخورد این چنینی در مورد حجاب که با شعار یا روسری یا توسری 30 سال پیش شروع شد و الان ادامه داره چی شده؟ به نظر میرسه این نحوه برخورد در جهت فرار از اسلام و نابودیه اونه،  نه دعوت به اسلام و بقای اون که در کامنت دو پست قبلی فرمودید.
4- در مورد مطلبتون در مورد وضع قوانین این چنین در حکومت یهود یا وضع قانون منع حجاب در مدارس انگلیس و خروج بیشتر مسلمانان از این کشور به دلیل این قانون :
ببینید بیشتر کشورهای دنیا در مورد حجاب یک سری قوانین حداقلی میذارن ولی اینکه ما بخوایم این قوانین رو بر مبنای حد شرعی بذاریم یعنی حدی که خطابش کسانی هستند که که به این قضیه ایمان دارند (نه کسانیکه دارن تو یه مملکت زندگی میکنن) به نظرم این عمل نتیجه ای جز به حاشیه روندن اون حد شرعی و به نوعی توهین به اون نیست.
هر حکومت دینی بخواد چنین کاری انجام بده چنین اشتباهی مرتکب شده. در مورد مدارس انگلیس: پس شما حق می دهید به کسانیکه این قانون رو در مدارس انگلیس تصویب کردن ! و در قضیه کشف حجاب رضاشاه نصف ایران باید تخلیه میشد. و شما موافق این قضیه بودید!
بحث کلی مطلب در مورد نقد وضع چنین قوانینی بود.
 مباحثی که مطرح شد در مورد روزه و حجاب بود.
5- شاید برای کسانیکه به این قضیه اعتقاد ندارن سخت باشه.
 کسی هدفش بد گویی از ذات اسلام نیست. هدف نقد این شیوه نگرش به اسلام هست.

بحث رو میشه در این دو جمله خلاصه کرد:
 هر دو این کارها به نظرم در تاریخ معاصر ایران اشتباه بودن :
کشف حجاب توسط رضاشاه و اجباری کردنش توسط این حکومت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر