۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

از دو که حرف می زنم ، از چه حرف می زنم


روزی اگر سنگ قبری داشته باشم و بتوانم چیزی بر آن چک کنم اینها را خواهم نوشت :

1949-20??
نویسنده (و دونده)
کسی که تا توانست راه نرفت
 
تو کتابفروشی نشر چشمه بودم که این کتاب رو کمی ورق زدم. چیزی که در نگاه اول برام جالب بود نثر به شدت روان متن کتاب بود. انگار نه انگار ترجمه بود.
به همون اندازه که ترجمه روانی داره ، کتابی است ساده . درباره یک نویسنده که از تجربیات خودش از دویدن میگه. دویدن های روزانه خودش، دویدنی که چند سالیست جزئی از زندگیش شده. و از خاطراتش.
 بعد خوندنش واقعا آدم دوست داره یکم از تجربیات نویسنده رو امتحان کنه و  یکم جدی تر ورزش رو دنبال کنه . نه فقط برای سلامتی بدن ، بلکه به عنوان یه بخش از زندگی که ازش لذت ببره.

نام کتاب : از دو که حرف می زنم ، از چه حرف می زنم
ترجمه : مجتبی ویسی
نشر چشمه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر