خودتو بذار جای اون کسی که روزه نمی گیره و یه روز کامل تو سطح شهر کار داره و گشت نیروی انتظامی مخصوص این ماه.
بعد به این فکر کن طرف درباره عقاید تو و دین تو چی فکر میکنه.
من روزه میگیرم ولی بیشترین سختی که تو این ماه میکشم تحمل تشنگی و گشنگی نیست ،کوچکترین سختی هست که دیگرانی که روزه نمیگیرن به خاطر منی که روزه میگیرم باید تحمل کنند و شروع ماه رمضان یه جور شروع غصه و غمی تازست برای اونا.
این کم کردن ارزش اون روزه هست ، وقتی که تمام آدمای دور و ورت رو با زور چماق مجبور می کنن مراعات حال تو رو بکنن.
و اینجاست که بیشتر به ضرورت جدایی دین از حکومت پی می برم. بیشتر به خاطر خود دین، که این چنین بازیچه دست این و اون شده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر